مشیت علایی

چاپ شده در کتاب: خرمن سرخ،  نوشته: دشیل همت ،انتشارات ترانه

...

ادموند ویلسن -منتقد ادبی دهه 1950 آمریکا- نظر مساعدی نسبت به این ژانر ندارد. می گوید ادبیات پلیسی در فاصله سالهای میان دو جنگ جهانی به اوج محبوبیت خود دست یافت چرا که وجدان جهانیان به سبب گناهی که مرتکب شده بودند آنها را سخت آزار می داد و نیز هراس از فاجعه قریب الوقوع دیگری بی آنکه امید جلوگیری از آن وجود داشته باشد. در چنین فضایی همه در مظان اتهامند. همه مجرم یا دست کم مقصرند و نتیجتا هیچ کس احساس امنیت نمی کند.

ویلسن در مقاله دیگری " مهم نیست چه کسی راجر آکروید را کشت" می گوید نویسندگان آثار پلیسی احساس گناه می کنند و دفاع از خوش ساخت بودن کارهایشان هم در واقع عذر گناه است. ... اقبال مردم به ژانر پلیسی از منظر ویلسن واکنش وجدانهایی است که با سکوت در برابر ترکتازیهای سرمایه داری افسار گسیخته ابتدای قرن برای تقسیم دوباره منابع ثروت جهان دچار عذاب شده و اکنون هراسیده اما همچنان منفعلانه نظاره گر وقوع فاجعه ای دیگر است. ...

توفیق داستان پلیسی در جذب خواننده، عنصر تعلیق است که با ایجاد فضایی از رمز و راز کنجکاوی او را بر می انگیزد تا بداند بعد چه می شود، شگردی که شهرزاد با استفاده از آن جان خود را نجات داد و تودوروف هم از آن با عنوان "رمان تعلیق" یاد می کند. ... ساختار داستان پلیسی خوب به گونه ای است که برای خواننده حکم یک بازی را پیدا می کند و البته همه بازی را دوست دارند و از آن لذت می برند. داستان پلیسی برای خواننده لذتی ایجاد می کند که شاید بتوان آن را از نوع لذت بی طرفانه یا محض به تعبیر کانتی آن برشمرد. ... مضامین فلسفی و موضوعات مهم اجتماعی یا روان شناختی در رمان پلیسی جایی ندارند، همچنان که رویدادهای غیرواقعی و خیالپردازانه....

سرچشمه های ادبیات پلیسی را باید در رمان گوتیک سراغ کرد که مدتی نسبتا مدید خوانندگان بسیار داشت و گونه های دیگر همچون ژانر وحشت و ارواح در واقع از آن منشعب شدند...

ادگار آلن پو با نوشتن داستانهای کوتاهی نظیر " قتلهای خیابان مورگ"، "راز ماری روژه"، "نامه دزدیده شده"، و معرفی کارگاهی به نام شوالیه اگوست دوپن، بنیانگذار ادبیات پلیسی به شمار می
آید.  ...

ادبیات پلیسی در ایران شکوفایی دیگر ژانرهای داستانی را نداشته و عموما از طریق ترجمه های نه چندان مطلوب و قابل اعتماد در اختیار کتاب خوانها قرار گرفته است....

... نویسندگان ایرانی که منتظر چنین بستری بوده اند به نگارش داستانهای پلیسی می پردازند: کاظم مستعان السلطان (هوشیدریان) در 1304 " داروغه اصفهان شرلوک هلمس ایران" را می نویسد...لطف الله ترقی در " خانم هندی" 1309 و عباس خلیلی در " پیرچاک هندی" 1315... پرویز قاضی سعید با "چهار جانی خطرناک" و " در کوچه های خالی عشق"، حسینقلی مستعان با "شهر آشوب"، بزرگ علوی در "چشمهایش"، نادر ابراهیمی در "انسان، جنایت، احتمال" ، قاسم هاشمی نژاد در " فیل در تاریکی"، هوشنگ گلشیری در داستانهای کوتاه "مردی با کراوات سرخ" و "دخمه ای برای سمور آبی" و ابوتراب خسروی با"مرثیه ای برای ژاله و قاتلش" در دیوان سومنات، رضا جولایی در "شکارگاه" و "سیلاب" از مجموعه "جامه به خوناب" عناصری از رمان پلیسی را به کار گرفته اند.