خواب خوب بهشت

سام شپارد
ترجمه: امیر مهدی حقیقت، 1389
نشر ماهی
حمید رضا شریفی به من توصیه کرد این کتاب را بخوانم. یادش گرامی.
از سام شپارد قبلا یک تکه از دیوار برلین را خوانده بودم، من را یاد بقیه نویسنده های آمریکایی انداخت. فکر می کردم چه چیز بخصوصی باید در کار این نویسنده باشد تا من آن را از بقیه متمایز کنم.
و چیز متفاوتی داشت سام شپارد در داستانهایش. یک چیز خیلی متفاوت.
مشخصا برمی گردم به داستان کولینگا، نیمه راه. این داستان موضوع بسیار تکراری ای دارد: خیانت، اما شپارد چنان هوشمندانه و زیبا این خیانت را به تصویر کشیده که من تا ساعتها بعد از خواندن این داستان نتوانستم داستان بعدی را بخوانم.
قسمتی از داستان:
"جیغ تیز و گوشخراش شاهینی که توی هوا چرخ می زند. جیپی غرش کنان از کنارش می گذرد. جیپ شیشه و در ندارد. باد انگار دارد صورت پت و پهن راننده را از هم می درد. مرد توی تلفن می گوید: هنوز هستی؟
زن می گوید: کجا قراره برم؟
نمی دونم."
مردی در حال ترک همسرش، در نیمه راه به او زنگ می زند و انگار در این تماس تلفنی تمام زندگی مرد، و حتی خیانت پیشینی که مرد داشته دوره می شود.
داستان خواب خوب بهشت هم یکی دیگر از بهترین داستانهای این مجموعه است، هر چند بقیه داستانها هم ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارند.